(2/26/2007 3:45:28 PM): < >
قسم
قسم به آه حسن وبه تکه تکه های جگر ریخته شده برزمین.من حسینم کسی که برگردمش نیشتر زدند.به آه حسن قسم که ضبح را قبول ندارم.قسم به اول و آخر مقصدم قسم به دست های حنایی قاسم.قسم به عروس پریشانم.سرتان را میبرم و عروسیتان را عزا میکنم
.هزاران هزار سر افتاده را قصاص سر عباس میکنم.جای برادرم خالیست که نیزه ها ار مزارش به دورند.که بیاید در قتله گاه تا عبداللهرا در آغوش بگیردو
وقتی که دستش بریده میشود بگوید نترس پسرم
.کجاست برادرم حسن که دو پسرش را فدای دین کرد.یکی قاسم که به خون آغشته شد ودیگری د رخیمه که کارش از خون هم گذشته
.ای نفرین شده ها لال شویدای ظالمان شکسته شوید.ای پرسیمرغ اندازها بی بال شوید چرا صدایتان در نمی آید؟
این را بدانیدکه سپاه من به
خون زنده شد
حالا......................................................................
وحالا نوبت من رسیده.هیچوقت به ظلم تعظیم نکرد پسربا غیرت
فاطمه(س)چنین فکر نکنید که من بسته زنجیر ها هستم.گمان نکنید که کمرم تا شده وپیر شده ام.من پسر شیر حق هستم و اگرهم پیر شوم
بازهم شیر هستم
نوشته شده توسط : نگهبان چاه