(2/26/2007 3:45:28 PM): < >
خیلی ازش پرسیدم چرا ولی هیچ جواب قانع کننده ای بهم نداد.نمیدونم چی شد که یک دفعه این تصمییم رو گرفت
.وقتی شنیدم شکه شدم .دوست نداشتم که این حرف هارو اینجابزنم ولی علی اقا دربدر خودت مجبورم کردی اخه
با وفا مگه ما چیکارکردیم که تو مارو تنها گذاشتی رفتی توبه من بگو کی اذیت کرده تا من خودم از طرفش ازشما
طلب بخشش کنم.بابا ما تازه میخواستیم کارای جدیدی باهم بکنیم .این رسمشه با شه هرطور که صلاح میدونی
ولی من از همینجا به همه دوستان اعلام میکنم که همیشه کنار این چاه ما یه دربدر هم هست که هیچ وقت
حرفاش از یاد ما نمیره علی جان امیدوارم که هرجا هستی در تمام مراحل زندگیت موفق وپیروز باشی
فقط اینو بدون که تو هیچ کجا نرفتی وهنوز عضوی از وبلاگرها هستی
نرو
توهم مثل من نمیتونی دووم بیاری نرو
توهم مثل من تو قصه کم میاری نرو
آه نرو
نروتوکه میدونی من بیتو توبیمن یعنی حسرت
توکه میدونی بی جواب میمونه عشق وعادت
توکه میدونی کم میشم
تو که میدونی کم میشی
توکه میدونی هم آغوش غم میشی نرو
آه نرو
بری جواب اون روزاتو چی میدی؟
حرف های مارو تو گوش کی میگی؟
نرو که رفتنت صلاح ما نیست
ببین جدایی تو نگاه ما نیست
این بار هم دل اینوری رفت تونست اون حرفهایی که از اعماق چاه در میاد رو بازگو کنه اما باور کنید
با اشک دیده چون عزیزان من شما نمیدونی که چه عزیزی داره با ما خدا حافظی میکنه ولی من میدونم
چون بشتر ازبیست ساله که من باهاشم.امیدوارم که یه روزی دباره علی دربدر برگرده ومثل همیشه با
حرفاش دل مارو ولایی کنه
نوشته شده توسط : نگهبان چاه